پویایی شدت محرک
پویایی شدت محرک(V) یک متغییر رابط یا میانین است که با تغییر یافتن شدت محرک بیرونی (S) تغییر می یابد. یعنی پویایی شدت محرک نشان می دهد که هرچه شدت یک محرک بیشتر باشد، احتمال اینکه یک پاسخ یادگرفته شده انجام شود بیشتر است. فرمول هال برای توان واکنش موثر لحظه ای به صورت زیر تغییر می کند.
(SR) توان واکنش موثر لحظه ای = [SHR * D * V * K – (IR + SIR)] – SOR
خلاصه روانشناسی یادگیری هرگنهان فصل 5 در قالب فایل پی دی اف است و در 12 صفحه بطور کامل و دقیق خلاصه شده است
زنجیره سازی
یک پاسخ می تواند ارگانیسم را در تماس با محرکهای قرار دهد که به صورت محرکهای تمیزی برای پاسخ دیگر عمل کنند. که خود این پاسخ باعث تجربه کردن محرک های تازهای از سوی ارگانیسم شود و پاسخ سومی را باعث گردد و الی آخر به این فرآیند زنجیرسازی گفته میشود اکثر رفتارها شامل نوعی زنجیرسازی هستند. مثلا فشار دادن اهرم توسط موش در جعبه اسکینر.
میتوان گفت عناصر مختلف یک زنجیره رفتاری به وسیله تقویت کننده های ثانوی به هم پیوند می یابند اما باید بدانیم که همه زنجیره به یک تقویت کننده نخستین وابسته است به منظور تبیین اینکه از دیدگاه اسکینر زنجیرسازی چگونه اتفاق می افتد باید مفاهیم تقویت ثانوی و جای گشت تداعی را استفاده کنیم.
ایجاد یک پاسخ زنجیرهای همواره از تقویت کننده نخستین به عقب عمل میکند هرچه محرک های دیگر بیشتر خاصیت تقویت کنندگی پیدا میکنند زنجیره گستردهتر میشود.
• یادگیری یک کوششی یکی از قوانین تداعی ارسطو قانون بسامد یا فراوانی است نیرومندی یک تداعی به تعداد دفعات و آن تداعی وابسته است ا صل یادگیری یک پوشش گاتری قانون بسامد و فراوانی را به عنوان اصلی یادگیری به طور کلی رد کرد وی گفت ترکیب از محرکات در نخستین هماهنگی با یک پاسخ حداکثر نیرومندی را کسب میکند پس برای گاتری یادگیری حاصل مجاورت بین الگوها تحریکی و یک پاسخ است و پس از آن تنها یک بار همایندی محرک و پاسخ یادگیری کامل میشود تداعی به حداکثر نیرومندی خود میرساند
• اصل تاخر: اصول مجاورت و یاد گیری یک کوششی به اصل تآخر نیاز دارند بنا به اصل تآخر هر پاسخی که آخر از همه در حضور مجموعه ای از محرک ها انجام شود در باز پیدایی ان محرک ها همان حرکت انجام خواهد شد.به سخنی دیگر ما هرکاری را که در شرایطی معین از همه کار های دیکر انجام دهیم وقتی که آن شرایط مجددا ظاهر شوند همان کار را انجام خواهیم داد
برانگیختگی و بازداری
طبق نظر پاولف دو فرآیند اساسی بر همه فعالیتهای دستگاه عصبی مرکزی حاکمند که یکی برانگیختگی و یکی بازداری است پاولف معتقد بود که هر رویداد محیطی با نقطه از قشر مخ مطابقت دارد و همچنان که این رویدادها تجربه میشن فعالیت قشر مهر و یا برانگیخته میکنه یا آنرا بازداری میکنه حالا بسته به اینکه جاندار چه چیزی رو تجربه میکنه یا بازداری میشود
این الگوی برانگیختگی و بازداری که در هر لحظه معین ویژگی مغز و مشخص میکنه همون چیزی که پاولف اونو موزاییک مغزی اسم گذاشت که تعیین میکنه چطور یک جاندار به محیط خودش پاسخ بده همراه با تغییر محیط بیرونی تغییر محیط درونی موزاییک مغزی هم تعیین میکنه و رفتار مطابق با آن تغییر پیدا میکند. موزاییک مغزی میتواند به صورت یک آرایش نسبتاً ثابت دربیاید زیرا طبق نظر پاور مراکز مغز که مرتباً با هم فعال می شوند پیوند های موقت ایجاد میکند و تحریک هرکدام از آن مرکز ها منجر به تحریک سایر مرکز هم میشود
جنبه های صوری نظریه تولمن:
در آزمایشی که در آن یک موش تربیت شد تا در ماز Tبه سمت چپ بچرخد،متغیر وابسته تولمن یک نسبت رفتاری بود که به نحو زیر تعریف شد:
BL
BR BL
تولمن معتقد بود که نسبت رفتار به وسیله تجارب کلی حاصل از گردش های چپ و راست حیوان در نقطه انتخاب در طول کوشش های مختلف تعیین می شود.
متغیرهای محیطی:
تولمن فکر می کرد که تعداد کوشش ها و ماهیت تراکمی آنها یک متغیر مستقل است، زیرا مستقیماً بر متغیر وابسته یعنی نسبت به رفتار تاثیر میگذارد و زیر کنترل آزمایشگر که تعداد کوشش های آزمایشی را تعیین می کند قرار دارد. افزون بر تعداد کوشش ها و ماهیت تراکمی آنها تعدادی متغیر مستقل دیگر می توانند بر عملکرد تاثیر داشته باشند.
قانون طرح گرایی یا پراگنانز
استاد همیشه بر پدیده های ادراکی تمرکز میکرد مهمترین اصلی که در همه رویدادهای ذهنی از جمله در اصول ادراکی به کار میره قانون طرح گرایی کافکا قانون تحقیر آیرو سازمان روانشناختی همیشه تا آن اندازه که مقتضیات کنترل کننده اجازه می دهند خوب است تعریف می کند یعنی ذهن ما چیزهای ساده بازه و مرتب رو ترجیح میده چون زمان کمتری برای پردازش نیاز هست چون چشم انسان دوست دارد که این سادگی و نظم را در شکل های پیچیده پیدا کند به خاطر این که مانع از قبل شدندر اطلاعات میشه قانون پراگنانز به صورت اصل هدایت کننده برای مطالعه ادراک یادگیری و حافظه توسط گشتالتی ها استفاده شد و از این قانون در زمینه های شخصیت و روان درمانی هم استفاده شده
الگوی یادگیری مارکوف استیس:
همه نظریه های آماری یادگیری احتمال گرا هستند، یعنی متغیر وابسته ای که مورد مطالعه قرار می دهند احتمال پاسخ است. اما درباره اینکه این احتمالات متغیر پاسخ چه چیزی درباره ماهیت یادگیری به ما می گویند اختلاف نظر وجود دارد. ثراندایک معثتقد بود یادگیری تدریجی است اما گاتری می گفت یادگیری همه وهیچ وجود دارد وبه دلیل پیجیدگی یادگیری تکلیف یادگیری تدریجی به نظر می رسد
اختلاف قدیمی بر سر این است که آیا یادگیری به تدریج صورت میپذیرد یا در یک کوشش کامل می شود. نظریه اولیه نمونه گیری محرک استیس، هر دو دیدگاه افزایشی و همه یا هیچ مربوط به فرایند یادگیری را پذیرفته بود. به یاد دارید که در هر کوشش معین تنها نسبت کوچکی از تعداد کل عناصر محرک که در آزمایش حضور دارند نمونه گیری می شود.
مفاهیم نظری عمده بولس
انتظارات:برای بولس، یادگیری در واقع تشکیل انتظارات است یعنی جاندار یاد می گیرد که رویدادی به طور قابل اعتماد قبل از رویداد دیگر می آید شرطی سازی کلاسیک را به عنوان انتظار یاد گرفته شده می داند و می گوید که به دنبال یک محرک شرطی یک محرک غیر شرطی خواهد آمد.. یادگیری انتظار در نظریه بولس به تقویت احتیاج ندارد و ترتیب زمانی و مجاورت بین دو محرک یا یک پاسخ و پیامد آن ماهیت انتظار آموخته میشود.
از پیش آمادگی ذاتی: بین نظریه های بولس و تولمن تفاوت های زیادی وجود دارد تولمن بر بر انتظارات یادگرفته شده محرک پاسخ و محرک محرک تاکید دارد و بولس بر انتظارات ذاتی محرک پاسخ و محرک محرک تاکید می کند.
نرمش عصبی:
نرمش عصبی یا نرمش مغزی اصطلاحی است که برای توصیف توانایی مغز در باز سازماندهی یا تغییر در ارتباط هایش بر اثر تجربه به کار می رود آنها شامل یادگیری چه از طریق سیناپس پیشنهادی حب یا مکانیسم دیگر مثل نیرومند سازی دراز مدت و واپس زنی درازمدت بودند آزمایشات حاکی از این است که انواع نرمش های مغزی در تمام دوره بزرگسالی حفظ می شوند پژوهشگران نرمش مغزی امروز به کارکرد اکتشافی نظریه حبیب برای تحریک و هدایت پژوهشهایی که تحول تمام عمر ارتباطهای سیناپسی تازه را روشن میکنند بها میدهند.