برانگیختگی و بازداری
طبق نظر پاولف دو فرآیند اساسی بر همه فعالیتهای دستگاه عصبی مرکزی حاکمند که یکی برانگیختگی و یکی بازداری است پاولف معتقد بود که هر رویداد محیطی با نقطه از قشر مخ مطابقت دارد و همچنان که این رویدادها تجربه میشن فعالیت قشر مهر و یا برانگیخته میکنه یا آنرا بازداری میکنه حالا بسته به اینکه جاندار چه چیزی رو تجربه میکنه یا بازداری میشود
این الگوی برانگیختگی و بازداری که در هر لحظه معین ویژگی مغز و مشخص میکنه همون چیزی که پاولف اونو موزاییک مغزی اسم گذاشت که تعیین میکنه چطور یک جاندار به محیط خودش پاسخ بده همراه با تغییر محیط بیرونی تغییر محیط درونی موزاییک مغزی هم تعیین میکنه و رفتار مطابق با آن تغییر پیدا میکند. موزاییک مغزی میتواند به صورت یک آرایش نسبتاً ثابت دربیاید زیرا طبق نظر پاور مراکز مغز که مرتباً با هم فعال می شوند پیوند های موقت ایجاد میکند و تحریک هرکدام از آن مرکز ها منجر به تحریک سایر مرکز هم میشود
جنبه های صوری نظریه تولمن:
در آزمایشی که در آن یک موش تربیت شد تا در ماز Tبه سمت چپ بچرخد،متغیر وابسته تولمن یک نسبت رفتاری بود که به نحو زیر تعریف شد:
BL
BR BL
تولمن معتقد بود که نسبت رفتار به وسیله تجارب کلی حاصل از گردش های چپ و راست حیوان در نقطه انتخاب در طول کوشش های مختلف تعیین می شود.
متغیرهای محیطی:
تولمن فکر می کرد که تعداد کوشش ها و ماهیت تراکمی آنها یک متغیر مستقل است، زیرا مستقیماً بر متغیر وابسته یعنی نسبت به رفتار تاثیر میگذارد و زیر کنترل آزمایشگر که تعداد کوشش های آزمایشی را تعیین می کند قرار دارد. افزون بر تعداد کوشش ها و ماهیت تراکمی آنها تعدادی متغیر مستقل دیگر می توانند بر عملکرد تاثیر داشته باشند.
قانون طرح گرایی یا پراگنانز
استاد همیشه بر پدیده های ادراکی تمرکز میکرد مهمترین اصلی که در همه رویدادهای ذهنی از جمله در اصول ادراکی به کار میره قانون طرح گرایی کافکا قانون تحقیر آیرو سازمان روانشناختی همیشه تا آن اندازه که مقتضیات کنترل کننده اجازه می دهند خوب است تعریف می کند یعنی ذهن ما چیزهای ساده بازه و مرتب رو ترجیح میده چون زمان کمتری برای پردازش نیاز هست چون چشم انسان دوست دارد که این سادگی و نظم را در شکل های پیچیده پیدا کند به خاطر این که مانع از قبل شدندر اطلاعات میشه قانون پراگنانز به صورت اصل هدایت کننده برای مطالعه ادراک یادگیری و حافظه توسط گشتالتی ها استفاده شد و از این قانون در زمینه های شخصیت و روان درمانی هم استفاده شده