این جزوه آموزشی شامل ترجمه کامل درس اول، فهرست لغات جدید همراه با تلفظ و معنی، توضیح کامل گرامر، و نکات اضافی درس می باشد.
توضیحات کامل و جامع بوده. و با خواندن این جزوه، درس 1 را به طور کامل فرا می گیرید.
این جزوه آموزشی شامل ترجمه کامل درس دوم، فهرست لغات جدید همراه با تلفظ و معنی، توضیح کامل گرامر، و نکات اضافی درس می باشد.
توضیحات کامل و جامع بوده. و با خواندن این جزوه، درس 2 را به طور کامل فرا می گیرید.
دستور زبان فارسی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .pptx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 101 اسلاید
مقدمه
فعل
اسم
صفت
قید
ساختمان جمله
بند
گروه فعلی
گروه اسمی
گروه قیدی
گرامر CFG
منابع
فعل
تعریف فعل
معمولا در انتهای جمله می آید و بر خلاف کلمه های دیگر صرف می شود. به تنهایی و یا به کمک وابسته هایی بر چهار مفهوم دلالت می کند:
یکی از مفهوم های زیر به شکل مثبت یا منفی
الف) انجام دادن یا انجام گرفتن کاری
ب) واقع شدن کاری بر کسی یا چیزی
پ) پذیرفتن حالتی یا صفتی
ت) نسبت دادن صفتی به کسی یا چیزی
در فعل مفهوم شخص وجود دارد یعنی گوینده فعل را به خود نسبت دهد یا به شخص دیگری
الف) اول شخص یا متکلم
ب) دوم شخص یا شنونده یا مخاطب
پ) سوم شخص یا غایب یا دیگر کس
در فعل مفهوم مفرد یا جمع بودن وجود دارد
فعل زمان را نیز نشان می دهد
الف) زمان حال
ب) زمان گذشته
پ) زمان آینده
مصدر/ اجزای پیشین/ ساختمان فعل
مصدر: کلمه ای که مفهوم اصلی فعل را بی آنکه زمان و شخص آن مشخص باشد می رساند
بن ماضی + -َن خورد + -َن = خوردن
مصدر جعلی: از کلمه ای مثل اسم فعل بسازیم مصدر آنرا جعلی گویند.
(((اسم = ین مضارع) + ید = بن ماضی) + -َن = مصدر)
چرب + ید + -َن بلع + ید + -َن
اجزای پیشین: بسیاری از افعال علاوه بر شناسه اجزای دیگری هم دارند مانند “می”، “ب”، “ن” و در قدیم “م” و “همی” و چون در آغاز فعل می آیند آنها را اجزای پیشین مینامیم.
ساختمان فعل: فعل در زبان فارسی از جهت ساختمان به دسته های زیر تقسیم می گردد.
فعلهای ساده: مصدر آن بیش از یک کلمه نباشد: آفریدن گرفتن
فعلهای پیشوندی: فعلی که از یک پیشوند و یک فعل ساخته شده باشد: برداشتن، در افتادن، فرو رفتن
فعل مرکب: فعلی که از ترکیب یک صفت یا اسم با یک فعل ساده ساخته شده باشد: پراکنده ساختن، زمین خوردن.
فعلهای پیشوندی مرکب: از ترکیب یک اسم، یک پیشوند و یک فعل ساده ساخته می شود.
ساختمان فعلهای ساده
در فعلهای ساده فارسی پس از حذف “-َن“ از مصدر، بن ماضی باقی می ماند و از جهت تغییری که از بن ماضی به بن مضارع انجام می کیرد، به هشت گروه تقسیم می شود.
فعلهایی که مصدر آنها به “ – یدن” ختم می شود. در این فعلها پس از حذف “-ید” از بن ماضی بن مضارع به دست می آید:
نالیدن ? نالید ? نال بریدن ? برید ? بر
استثناهای این گروه عبارتند از:
آفریدن ? آفرید ? آفرین گزیدن ? گزید ? گزین
شنیدن ? شنید ? شنو دیدن ? دید ? ببین
چیدن ? چید ? چین
فعلهایی که مصدر آنها به “ – دَن” ختم می شود. در این فعلها پس از حذف “-د” از بن ماضی بن مضارع به دست می آید:
خوردن ? خورد ? خور پراکندن ? پراکند ? پراکن
استثناهای این گروه عبارتند از:
آزردن ? آزرد ? آزار آمدن ? آمد ? آ
بردن ? برد ? بَر زدن ? زد ? زَن
شدن ? شد ? شو کردن ? کرد ? کن
مردن ? مرد ? میر
فعلهایی که مصدر آنها به “ - ادن” ختم می شود. در این فعلها پس از حذف “-اد” از بن ماضی بن مضارع به دست می آید:
افتادن ? افتاد ? افت فرستادن ? فرستاد ? فرست
استثناهای این گروه عبارتند از:
دادن ? داد ? ده گشادن ? گشاد ? گشا
فعلهایی که مصدر آنها به “ - ودن” ختم می شود. در این فعلها پس از حذف “-د” از بن ماضی “-و” به “ ا ” تبدیل می شود:
آزمودن? آزمود ? آزما زدودن ? زدود ? زدا
استثناهای این گروه عبارتند از:
بودن ? بود ? بو درودن ? درود ? دِرَو
فعلهایی که مصدر آنها به “ -ختن” ختم می شود. در این فعلها “ت” از بن ماضی حذف و “خ” به “ز” تبدیل می شود:
ساختن ? ساخت ? ساز سوختن ? سوخت ? سوز
استثناهای این گروه عبارتند از:
شناختن ? شناخت ? شناس فروختن ? فروخت ? فروش
گسیختن ? گسیخت ? گسل
فعلهایی که مصدر آنها به “ -ستن” ختم می شود. در این فعلها پس از حذف “-ست” از بن ماضی بن مضارع به دست می آید:
زیستن ? زیست ? زی آراستن ? آراست ? آرا
در این گروه اگر پس از حذف “ست” از بن ماضی فقط یک حرف بی صدا و یک حرف با صدا باقی بماند دو حالت بوجود مب آید:
الف) اگر مصوت باقی مانده اَ یا آ باشد در بن مضارع حرف صامت “ھ “ افزوده می شود مانند:
جستن ? جست ? جه
ب) اگر مصوت باقی مانده “ا ُ “ باشد به “او” تبدیل می شود:
جُستن ? جُست ? جو
استثناهای این گروه عبارتند از: بستن ? بند پیوستن ? پیوند خاستن ? خیز
شکستن ? شکن نگریستن ? نگر گسستن ? گسل نشستن ? نشین
فعلهایی که مصدر آنها به “ -شتن” ختم می شود. در این فعلها “ت” حذف و “ش” به “ر” تبدیل می شود:
کاشتن ? کاشت ? کار گذاشتن ? گذاشت ? گذار
استثناهای این گروه عبارتند از:
رشتن ? ریس گشتن ? گرد
نوشتن ? نویس افراشتن ? افراز
سرشتن ? سرش کشتن ? کش
فعلهایی که مصدر آنها به “ -فتن” ختم می شود. در این فعلها “ت” حذف و “ف” به “ب” تبدیل می شود:
تافتن ? تافت ? تاب یافتن ? یافت ? یاب
استثناهای این گروه عبارتند از:
بافتن ? باف شکافتن ? شکاف
شکفتن ? شِکُف